1. چرا از وقایع سال ٨٨ تحت عنوان فتنه نام می بریم؟
دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حوادث سال 88 که در بستر انتخابات
دهمین دوره ریاستجمهوری و پس از آن رخ داد؛ یک فتنه و توطئه بود و این
فتنه و توطئه علیه نظام اسلامی، در بستر جنگ نرم و با طراحی استکبار جهانی
در خارج از کشور و پیادهسازی آن در داخل به وقوع پیوست. مدل استفاده شده
برای طرحریزی این حوادث در بستر انتخابات 88، انقلابهای رنگی یا به عبارت
صحیحتر کودتاهای مخملی است.
اساساً بستر وقوع کودتاهای مخملی،
انتخابات است. در این نوع روش براندازی، غرب در کشورهای هدف، جریان غربگرا
را از طریق انتخابات، در حالی که امکان رأیآوری ندارد، با برهم زدن بازی
انتخابات و فریب حاکمیت، به قدرت میرساند. ادعای انجام تقلب در انتخابات
از سوی نظام حاکم بر اساس یک دروغ بزرگ و تأکید بر آن با بسیج هواداران
متحدالشکل در خیابانها و تجمعات و بهکارگیری قدرت رسانهای، فریب افکار
عمومی را در پی خواهد داشت. با فریب افکار عمومی و متهم شدن حکومت به انجام
تقلب در انتخابات، مسئولان حکومتی چارهای جز پذیرش خواسته معترضان مبنی
بر ابطال انتخابات و تن دادن به برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید و
بعضاً با پذیرش نظارت بینالمللی ندارند.
در چنین فضایی، چون حکومت و
جریان پیروز در انتخابات، در افکار عمومی به فساد سیاسی و خیانت در امانت
(رأی مردم) متهم شدهاند، در انتخابات بعدی که با سازوکارهای دیگری برگزار
خواهد شد، محکوم به شکست خواهند بود و این گونه جریان غربگرا با پیروزی در
انتخابات تجدید شده، قدرت را به دست میگیرد. تمامی این شرایط باعث ایجاد
شرایط تشکیک و تردید نسبت به حقانیت حکومت میشود. بنابراین فتنه 88 را
میتوان فتنه تشکیک در مشروعیت و مقبولیت نظام دانست.
2. بسترهای وقوع این فتنه چه بود؟
نگاه به روندهای کلان داخلی، منطقهای و جهانی در سال 1388 به ما نشان
میدهد که وقوع فتنه بر منطق تحلیل روند کاملاً منطبق است و از منظر نگاه
راهبردی تقابل غرب با انقلاب اسلامی، شرایط و روندهای منطقهای وقوع آن را
نشان میداد. برای مثال ما در سالهای قبل از وقوع فتنه در داخل کشور روند
دوری از گفتمان اصلاح طلبی و تسری روزافزون گفتمان اصولگرایی را شاهد هستیم
و فضای گفتمانی مسلط در کشور گفتمان کارآمدی، عدالتطلبی، آرمانخواهی و
خدمت رسانی اصولگرایی است.
همچنین روند رو به جلوی پیشرفت هسته ای و
سایر پیشرفت های علمی هم از جمله روندهای داخلی در آن سال ها است. از طرفی
در عرصه منطقه ای می توان به روند شکست سیاستهای آمریکا در افغانستان و
عراق و پیروزی های پی در پی محور مقاومت در برابر رژیم نامشروع صهیونیستی
اشاره کرد.
نشاط و اعتماد به نفس بالای ملی ایجاد شده در سال های پیش
از فتنه و افزایش قدرت ملی و نرم جمهوری اسلامی ایران نیز از جمله روندهای
قابل مشاهده در آن سالها است.
بنابراین میتوان فتنه را ترمز قدرتمند
تداوم این روندهای نگران کننده برای غرب داست. غربیها برای متوقف کردن و
معکوس کردن روندهای فوق دقیقاً انگشت بر نقطه قوت نظام جمهوری اسلامی ایران
یعنی مردم سالاری گذاشتند و در یک طراحی هوشمندانه و همه جانبه سعی در
آسیب رسانی از همین نقطه و تبدیل آن به چالش اساسی نظام کردند.
از منظر
دیگر هماهنگی و سرعت و دقت عمل شگفت انگیز غرب و عواملش در بازیگردانی و
بازیگری و هدایت صحنه فتنه نشان دهنده آمادگی قبلی و برنامه ریزی شده آنان
برای پیاده سازی این طرح بود.
بنابراین میتوان بستر فتنه88 را تلاش
کلان غرب برای جلوگیری از عمق پذیری راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه
با استفاده از شکاف های سیاسی- اجتماعی داخل کشور دانست.
3. نظام سلطه دراین فتنه چه نقشی داشت؟
با یکسان دانستن فتنه و انقلاب های رنگین در سایر کشورها میتوان به محوریت
آمریکا و انگلیس در این وقایع پی برد. مهم ترین محورهای نقش آفرینی نظام
سلطه به محوریت این دو کشور در فتنه 88 را میتوان به شرح ذیل دسته بندی
کرد:
1- فعالسازی موسسات و بنیادهای فعال در زمینه انقلاب رنگین مانند بنیاد سوروس از دهه80 شمسی
2- استفاده از ظرفیت سفارتخانه های کشورهای مختلف در جهت نفوذ به برخی مراکز نظام و ارتباط گیری برای جاسوسی آشکار
3- تلاش برای نفوذ و هدایت ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای مورد حمایت خود
4- تبدیل سفارتخانه ها به محلی برای پشتیبانی همه جانبه از فتنه گران
5- تقویت شبکه شایعات علیه نظام از طریق رسانه ها و افراد تربیت شده
6- ایجاد بستر مجازی به عنوان سلاحی جدید در انقلاب های رنگین
7- تلاش برای فشار وارد کردن از طریق مجاری قانونی در حمایت از فتنه گران همانند قطعنامه های هسته ای بعد از سال 1388
8- تلاش برای مشروعیت بخشی به ضد انقلاب در قالب دولت انتقالی و عناوینی اینچنین
بنابراین میتوان نقش نظام سلطه را در سه سطح توجیه تئوریک فتنه، پشتیبانی
مستقیم از فتنه گران و زمینه سازی برای رشد اعتراضات و مشروعیت بخشی به
آنها تحلیل کرد.
4. ریشه دروغ تقلب ازکجا است؟
بحث تقلب در انتخابات 88 که به اعتراف اعضای جریان فتنه در اصل رمز آشوب
بود، اصلیترین و مهمترین ادعایی بود که فتنه 88 را رقم زد. در
بررسی ورود بحث تقلب به فضای انتخابات سال 88، میتوان به اقای هاشمی رسید.
تلاش های وی برای زمینه سازی ورود لفظ تقلب به ادبیات سیاسی کشور را
میتوان در دوسخنرانی وی در همایش «30 سال قانونگذاری و نظارت در مجلس شورای
اسلامی» و نماز جمعه شش ماه مانده به انتخابات رد گیری کرد. اما نکته مهم و
قابل تأمل این است که علیرغم اینکه «دروغ بزرگ تقلب»٬ مهمترین و اصلیترین
بهانه ی اهالی فتنه در راه اندازی و پیشبرد فتنه 88 بود، آقای هاشمی بعد
از گذشت چهار سال، در اسفند 92 مجدداً موضوع تقلب را پیش کشید و اینبار
مدعی تقلب در انتخابات 84 (که خود بازندهی آن بود) شد و گفت: «اتفاقی که در
انتخابات 84 افتاد٬ همان اشتباه اصلاح طلب ها بود. نفهمیدند که چه اتفاقی
دارد می افتد. نفهمیدند که این افرادی که رد صلاحیت شدند را چطور
برگرداندند؟ برای چی برگرداندند؟ این درست موقعی بود که فهمیدند که من می
آیم. میدانستند رأی من بالاست، گفتند در رأی هاشمی تفرقه بیندازیم. اصلاح
طلبان نفهمیدند و اشتباه کردند، طرف مقابل هم که از خدا خواسته دید یک راهی
برایشان در ناامیدی پیدا شد و آنطور شد که همه میدانید. حتی مرحله دوم،
استاندارها (که همه اصلاح طلب بودند) کار را به کلی رها کردند، اصلاً کاری
نداشتند که چه اتفاقی درصندوقهای رأی اتفاق بیفتد!» بدین ترتیب هاشمی با
این ادعا مهر تأییدی بر ادعای جریان فتنه مبنی بر تقلب در انتخابات 88 زد.
بنابراین ریشه تقلب را میتوان روحیه خود مرکز پندار هاشمی و اهالی فتنه
دانست که مردم سالاری را در هماهنگی با منافع خود تعریف میکنند.
5. جریان داخلی وافراد دخیل درفتنه کدام جریان وافراد هستند وآیا درفتنه گری علیه نظام سابقه دارند؟
فتنه 88 را میتوان شبیه سازی دوباره جنگ احزاب دانست. جنگی که تمام طوایف و
قبایل علیرغم اختلافات درونی در نابودی حکومت نبوی همصدا شده و به مدینه
حمله کردند. از این جهت فتنه 88 را نیز میتوان جنگ احزاب انقلاب اسلامی
دانست. نگاهی به افراد و گروه های فعال در فتنه بیانگر صدق این گفته است.
بیناد سوروس، اندیشکده بروکینگز، بنیادNED، مرکز اطلاع رسانی اطلاعات و
تروریسم وابسته به موساد، بنیاد باران و موسسات زیر مجموعه آن (همچون توسعه
دانش و پژوهش ایران، مؤسسه گفتمان جهانی مسلمانان، جمعیت توحید و تعاون
،مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین)، احزابی همچون مشارکت و مجاهدین انقلاب،
گروهک های سلطنت طلب، سازمان منافقین، گروه های تروریستی مانند پژاک و
جندالله، بهایی ها و افرادی که وابسته به بیوت برخی علمای معلوم الحال
بودند بخش از این سازمان عظیم عوامل انسانی فتنه بودند. با بررسی سوابق این
جریان ها و افراد می توان چهار عنصر کینه قدیمی و شخصی از رهبری، طرد شدن
از سوی انقلاب و دور ماندن از مناصب دولتی، سرکوب شدن و آسیب خوردن از
اقتدار نظام و در نهایت ضدیت ایدئولوژیک را علت حضور آنها در فتنه دانست.
نکته مهم در این باره این است که همین اتحاد را میتوان در فتنه خرداد1378
نیز مشاهده کرد و با اندکی برگشت به عقب اتحاد و ارتباط عمیقی بین همه این
افراد در گذشته را ردیابی کرد. مواردی که ریشه همه آنها ضدیت با ولایت فقیه
بوده است.
6. تاثیر فتنه وفتنه گران برمسائل معیشتی مردم ووضعیت اقتصادی کشور وتشدید تحریمها چه بود؟
بررسی روند رفتار نظام سلطه با پرونده هسته ای ایران تا سال 88 نشان میدهد
که غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی عملا توانایی برخورد را از دست داده
است. اما ناگهان با نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری، آمریکایی ها و
متحدانش در گروه 1+5 مذاکرات را متوقف کردند و منتظر نتایج انتخابات شدند.
انتخاباتی که می توانست با ثبت رکورد حضور 85 درصدی مردم برگ زرینی در
کارنامه انقلاب باشد. بلافاصله و با درخواست افرادی همچون مهدی هاشمی و با
واسطه گری اصلاح طلبان فراری چون نیک آهنگ کوثر پس از ایام فتنه، شورای
امنیت قطعنامه 1887 در زمینه مسائل هسته ای را صادر کرد. قطعنامه مذکور به
مسائلی نظیر اجرای قطعنامه های پیشین شورای امنیت، تقویت رژیم عدم اشاعه و
سرعت بخشیدن به امضاء، تصویب و اجرایی شدن معاهده منع جامع آزمایشهای هسته
ای پرداخت. اگرچه این قطعنامه کشور خاصی را مد نظر قرار نداده است اما با
توجه به لحن آن و نیز اشاره به قطعنامه های پیشین شورای امنیت، مشخص بود
جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است و وظیفه آماده کردن فضای بین
المللی و شورای امنیت برای وضع قطعنامه های شدید تحریمی علیه ایران را بر
عهده دارد.
خرداد 1389 (9 ژوئن 2010) چند ماه بعد از برچیده شدن بساط
فتنهی 88 توسط مردم، شورای امنیت قطعنامه 1929 خود علیه ایران را با دو
رای مخالف (برزیل و ترکیه) و یک رای ممتنع (لبنان) تصویب کرد.
برخی مفاد مهم این قطعنامه :
• عدم فعالیت اقتصادی در مسائل مربوط به هستهای و موشکی که ایران از آن منتفع شود؛
• ممنوعیت فروش سلاحهای نظامی به ایران (حتی از نوع متعارف)؛
• جلوگیری از انتقال فناوریها یا مساعدتهای تکنیکی مربوط به موشکهای
بالستیک قادر به حمل تسلیحات هستهای و ممنوعیت انجام هر فعالیتی توسط
ایران در این زمینه؛
• تحریم سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی؛
• تصویب پروتکل الحاقی و CTBT؛
• اجازه بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی (حتی در دریاهای آزاد) به
مقصد ایران و یا از این کشور به خارج را در صورتی که مظنون به این باشند که
آن محمولهها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شده است و نیز
اجازه توقیف و انهدام آنها مبتنی بر شرایط؛ ت
• حریم خدمات مالی مرتبط
با اشاعه سلاح هستهای (مشتمل بر بیمه، مسدود کردن داراییها، هوشیاری
هنگام معامله با بانکها و نهادهای سپاه و کشتیرانی، عدم سرمایهگزاری
مشترک با بانکها، جلوگیری از تاسیس شعب تازه بانکهای ایرانی و …)
این
قطعنامه آغازی بود برای سیل عظیم تحریم ها علیه کشور که با تحریم های دولت
اوباما و شدیدتر از آن قانون تحریمی CISADA کنگره که عملا نظام بانکی و
فروش نفت کشور را هدف قراردادند شروع شده و تا امروز نیز ادامه دارند.
7. چرا اصلاح طلبان به غربیها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
شکست در فتنه 88 و برملا شدن چهره تعداد زیادی از فتنه گران برای مردم سبب
شد که بدنه اجتماعی آنها به شدت دچار ریزش شود. بنابراین اصلاح طلبان در
ارتباط با آمریکا به دنبال تحریم و تشدید مشکلات اقتصادی بودند تا از این
طریق در بین مردم ایجاد نارضایتی کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند. برای
مثال میتوان به نقش افرادی چون مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و همچنین نامه
خائنانه جمعی از سران اصلاحات به سران آمریکا جهت تشدید فشارها به جمهوری
اسلامی ایران اشاره کرد. همچنین ادعای صادق خرازی مبنی بر در اختیار داشتن
لیست افرادی از اصلاحات طلبان که در گرا دادن به دشمن برای حمله اقتصادی
به ایران فعال بودند را میتوان اعتراف این قشر دانست. بنابراین اصلاح طلبان
ثابت کرده اند همچون دوستان خود در گروهک جبهه ملی و نهضت آزادی نه تنها
از مبانی دینی عدول کرده اند بلکه از مرزهای ملی و انسانی نیز رد شده و دین
و ملت را وسیله ای برای رسیدن به خواسته های خود میدانند.
8. چرا نظام اسلامی رأفت نشان داد وهشت ماه متوالی بافتنه گران صبوری کرد؟
بررسی رفتار سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) در مواجهه با
مسائلی از این دست به یک تشابه رفتاری با حضرت امام خمینی(ره) میرسیم.
رفتاری که در آن اصل بر پرورش سیاسی آحاد جامعه و ضرورت روشنگری پیرامون یک
مساله خاص برای آنها است. بر این اساس رهبر معظم انقلاب علیرغم توانایی در
برخورد با فتنه گران به دنبال این مساله بودند که جامعه خود با درک واقعیت
های فتنه 88 و شناسایی عوامل و سران آن برخورد با فتنه گران را بر عهده
مردم بگذارند. وقوع حماسه 9دی را نیز میتوان تجلی این پرورش سیاسی و
روشنگری هشت ماهه توسط مقام معظم رهبری دانست. بنابراین برای همیشه تاریخ
میتوان فرونشاندن فتنه را نتیجه شعور سیاسی مردم و درک مفهوم فتنه توسط
آنان دانست.
9. نقش آقای هاشمی درفتنه ٨٨ چه بود؟
فتنه88 را میتوان صحنه نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی در عرصه تنازعات سیاسی
کشور دانست. شکست های پی در پی وی در انتخابات های مختلف و دور افتادن از
مرکزیت تصمیم سازی در کشور برای شخصیتی که از ابتدای انقلاب با عنوان ستون
انقلاب شناخته شده می شد سنگین بود. از سویی نفوذ و تاثیرگذاری افرادی از
طیف های معاند انقلاب بر شخصیت ایشان باعث شد وی در انتخابات 1388 در ظاهر
در راس مخالفان رییس جمهور وقت و در وقع درست در مرکز فتنه قرار گیرد. این
عوامل سیاسی و روانی در کنار عواملی همچون زاویه داشتن با ولی فقیه زمان در
بحث رهبری باعث شد هاشمی به صورت عامدانه در فتنه88 نقش پدرخوانده این
جریان را برعهده بگیرد. به نظر میرسد همان جریان نفوذی که باعث انحراف
مرحوم منتظری از خط امام شد اینبار با زحمتی کمتر به دنبال سر دست گرفتن
هاشمی و تبدیل وی به منتظری دوم هستند.
10. نهم دی چگونه شکل گرفت وچرا مزین به نام یوم الله شد؟
9دی را میتوان در قالب راهبرد عملیاتی رهبر معظم انقلاب برای مقابله با
فتنه دانست. در این راهبرد مقام معظم رهبری دو هدف را دنبال کردند. هدف اول
متوجه قشری بود که بر اثر فتنه ذهنیت منفی در آنها نسبت به نظام ایجاد شده
بود که با روشنگری و صبر رهبری در نمایاندن واقعیت فتنه این قشر به اشتباه
خود پی بردند. قشر دوم نیز دوستداران انقلاب و نظام بودند که در قالب
تقویت رابطه میان امام امت و امت امام با آنها رفتار شد. 9 دی در زمانی رخ
می دهد که راهبردهای مقام معظم رهبری در ناکام گذاردن فتنه به بار نشست و
اعتماد مردم به نظام تقویت گردید. از سویی فتنه گران نیز با در یک اقدام
ناشیانه ماهیت ضد دین و ضد ارزشی خود را به تمام و کمال در عاشورای 88 با
توهین به مقدسات دینی نمایان ساختند.
مجموعه این روندها در تقاطع با
اعتقادات و حساسیتهای دینی و انقلابی ملت ایران سبب شد تا مردم به این
نتیجه برسند که نیاز به یک حرکت اساسی برای پایان دادن به فتنه انگیزیها
دارند.
از منظر روندشناسی نیز، با توجه به نقطه عطف بودن این روز در
تاریخ انقلاب اسلامی، تاریخی بودن آن را تقویت کرده است. شکست پروژه 20ساله
نفوذ و استحاله، مسئلهای مهم بود که در روز 9 دی تبلور یافت و انقلاب را
در مقابل چنین سناریوهایی بیمه کرد، از این حیث این روز برای آینده نظام و
انقلاب نیز مهم است. یعنی زمینهای برای شکست پروژههای دشمنان در ایجاد
«گفتمان تغییر در اصول و ارزشهای انقلاب» با تثبیت الگوی امام و امت در
جامعه ایمانی، خواهد بود.
11. چرا ٩ دی باطل السحر فتنه ٨٨ شد؟
برای فهم این موضوع باید به جایگاه سران فتنه در بین طرفداران خود پرداخته
شود. حضور دو روحانی که یکی سید است و شخصی که شعار خودرا بازگشت نخست
وزیر امام(ره) به عرصه قرار داده بود و همچنین استفاده از نمادهایی که
باورها و اعتقادات و احساسات دینی مردم را نشانه رفته بود باعث شده بود این
افراد دارای چهره دینی و انقلابی در بین طرفداران خود باشند. روند هشت
ماهه روشنگری توسط جبهه انقلاب سبب شد این تصویر سازی از بین برود ولی در
این میان 9دی و اتفاقات عاشورای سال88 سبب شد که حجت بر بسیاری ار افراد
آشکار شود و عملا شاهد هستیم بعد از این حادثه محتوای بیانیه های سران فتنه
از عناصر مذهبی تهی میشود. بنابراین میتوان از 9دی به خاطر نمایاندن چهره
واقعی سران فتنه به عنوان باطل السحر فتنه یاد کرد.
12. پیام ٩ دی به چه بود؟
با بررسی نشریات داخلی و نتایج کار اندیشکده های غربی میتوان نتیجه گرفت
تمام تلاش های صورت گرفته در فتنه 88 بر مبنای این تحلیل صورت گرفت که روند
استحاله فرهنگی در دوران بعد از رحلت امام خمینی(ره) به بهترین وجه صورت
گرفته است و تنها یک ضربه کاری مانده است تا کار نظام یکسره شود. در واقع
برداشت فتنه و عوامل آن از جامعه این بود که با یک جمعیت غربی شده سکولار
مواجه هستند که میتوانند از ظرفیت آنها برای مقابله با نظام استفاده کرد.
اما وقوع 9دی در اعتراض به حرمت شکنی روز عاشورا و شعارهای راهپیمایی این
تظاهرات و همچنین همصدایی ملت با هم علیرغم اختلافات سیاسی در مقابله با
توهین به باورهای مذهبی خود نشان داد که تحلیل های صورت گرفته پیرامون
وضعیت فعلی جامعه ایران از اساس اشتباه است و کماکان دین و ملیت دو عنصر
هویت بخش جامعه ایرانی است. در واقع میتوان 9دی را هشداری به نظام سلطه،
فتنه گران و خواص بی بصیرت مبنی بر خطوط قرمز دانستن این دو عنصر از سوی
ملت ایران دانست.